طلاق و پایان زندگی مشترک از جمله مسائلی است که خیلی ها با آن دست و پنجه نرم می کنند و درگیرش هستند. اما با طلاق گرفتن فصل جدیدی از زندگی با شرایط جدید آغاز می شود که باید خود را با آن وفق دهید تا دچار افسردگی و مشکلات روحی پس از طلاق نشوید. و بتوانید دوباره به زندگی برگردید. در ادامه راههایی را بیانش می کنیم که به شما کمک خواهند کرد.

در این مقاله می خواهیم این هجده گام را به صورت خلاصه معرفی کنیم.

گام ۱- انکار
ابتدا باورتان نمی شود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس می کنید یک کابوس طولانی می بینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.

 

گام ۲- ترس
وقتی که باور کردید جدا شده اید، تازه ترس ها به سراغ تان می آیند. ترس هایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.

 

گام ۳- سازگاری
حالا برای اینکه ترس هایتان برطرف شود دست به هر کاری می زنید. بعضی از این راه حل ها برای کوتاه مدت جواب می دهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه حل ها بچگانه اند، چرا که در بچگی جواب داده اند.

 

گام ۴- تنهایی
حالا که بعضی از راه حل هایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی می کنید. این فکر به سرتان می زندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این مشکل ها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که اگر از آن بگذرید بقیه گام ها راحت تر طی می شوند.

 

گام ۵- به دنبال دوستان قدیمی
در این گام برای رفع احساس تنهایی تان دنبال یک دوست می گردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی می روید.مشکل تازه اینجا شروع می شود. بعضی ها دوستان مشترک شما و همسرتان بوده اند. بعضی ها بعد از جدایی رابطه شان را به هر دلیلی با شما کم کرده اند. بعضی ها را هم خودتان طرد کرده اید اما بالاخره می توانید دوستان خودتان را پیدا کنید.

 

گام ۶- احساس گناه یا طرد شدن
همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکه اند. اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه می کنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید احساس طرد.

گام ۷- اندوه
تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم می آورد. اینجاست که حس می کنید چیز بزرگی را از دست داده اید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست می آید.

گام ۸- خشم
بعد از غم خشم می آید. احساس می کنید در حق تان بی انصافی شده است. احساس می کنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما آن آدم کسی نیست جز همسر سابق تان.

 

گام ۹- رها کردن
حالا دیگر می خواهید رها کنید. می خواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست که متوجه می شوید از نظر فیزیکی جدا شده اید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است اما ممکن است.

 

گام ۱۰- خودارزشمندی
بالاخره گام های حس های مثبت فرا می رسد. اولین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خودارزشمندی می رسید.

 

گام ۱۱- انتقال
حالا دیگر بیدار شده اید و می خواهید آثار گذشته را از زندگی تان پاک کنید. به این دوره خوب می گویند دوران انتقالی.

 

گام ۱۲- صداقت
حالا دیگر نمی خواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق روی من بی تاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)، می خواهید خودِ خودِ خودتان باشید.

گام ۱۳- عشق
گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر می کنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟

 

گام ۱۴- اعتماد
حالا دیگر می توانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید.کاری که به خاطر زخم عاطفی تان بسیار مشکل است.

 

گام ۱۵- تمایلات جنسی
شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیری های ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل می رسید.

 

گام ۱۶- استقلال
حالا می توانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم می رسید.

 

گام ۱۷- هدفمندی
ذهن مستقل برای خودش هدف می گذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدف هایی می گذارید. هدف هایی جدید یا در بیشتر مواقع هدف هایی فراموش شده.

 

گام ۱۸- آزادی
بالاخره خودتان را کاملا رها می کنید. اینجاست که می توانید دوباره به فکر رابطه های جدید باشید چون ذهن تان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.

 

آیا همه به قله می رسند
احساسات بعد از طلاق هر کدام مثل یک خشت هستند. می توان این خشت ها را به صورت هرمی روی هم گذاشت و به اوج رسید اما همیشه اینطور نیست. همیشه افراد بعد از طلاق به قله نمی رسند. بعضی ها تا آخر عمرشان در انکار می مانند و نمی پذیرند این اتفاق برای آنها افتاده است. بعضی ها تا آخر عمر کینه به دل می گیرند. بعضی ها در غار تنهایی می روند. بعضی ها هم دیگر هیچ وقت به جنس مخالف خود اعتماد نمی کنند. بالا رفتن از این صخره ها سخت است.باید صبور باشید و با پشتکار. برای بعضی ها بالا رفتن از این کوه یک سال طول می کشد و برای بعضی چهار سال. اگر صبور باشید بالاخره بالا می روید.

 

مدیریت سوگواری

بدون شک بیشتر کسانی که طلاق را به عنوان آخرین گزینه انتخاب کرده‌اند در زندگی مشترک خود به بن بست رسیده بودند، بن بستی که با هیچ مشاوره، تعامل و سازشی راه به زندگی آرام و بی‌تنش پیدا نکرده است. اما زندگی پس از طلاق همچنان ادامه دارد و افراد جدا شده هرچند باید در جاده‌ای سنگلاخی حرکت کنند اما باید حرکت کنند. آن‌ها باید ضمن پذیرفتن و اصلاح اشتباهات گذشته تمام تلاش خود را به کار گیرند تا زندگی از دست رفته خود را بازسازی کنند. اما قبل از آموختن هر مهارتی برای بازسازی مجدد زندگی پس از طلاق، افراد مطلقه باید با مراحل ۱۰ گانه بازسازی هویت و زندگی بعد از جدایی آشنا شوند. شناخت این مراحل ۱۰گانه ابتدا به خود‌شناسی فردِ جداشده کمک می‌کند و سپس او را در مسیر عمل قرار می‌دهد و اجازه استفاده از راهکارهای توصیه شده توسط روان‌شناسان، مشاوران خانواده و یا اطرافیان نزدیک فرد را به او می‌دهد.


اولین گام فرآیند بازسازی زندگی پس از طلاق، مرحله فقدان و سوگواری است که با ۳ واکنش رایج رفتاری و هیجانی از جمله «انکار»، «غم» و «اندوه همراه با اضطراب و عصبانیت» و در ‌‌نهایت پذیرش «واقعیت» همراه است.

حضورش را احساس می‌کنید

در واقع جدا شدن از همسر، شبیه عزادار شدن است. یعنی فرد با پدیده فقدان رو به رو می‌شود. وقتی فردی می‌خواهد به هر دلیلی یک رابطه را پایان دهد، گویی طرف مقابل مرده است و باید برای وی عزاداری کند و مراحل سوگواری را پشت سر بگذارد.

در این مرحله ابتدا فرد واقعیت جدایی را انکار می‌کند و در واقع بر سر این حقیقت که زندگی من به جدایی رسیده، شروع به چانه زنی می‌کند تا بدین وسیله از پذیرش حقیقت خودداری و آرامش خود را حفظ کند. شوک، ناباوری و انکار، به ویژه بلافاصله پس از وقوع فرآیند طلاق، بسیار شایع است.

مثلا شما هنوز زمانی که مشغول خوردن ناهار یا شام هستید، حضور همسر سابقتان را در صندلی کنار خود حس می‌کنید. عده‌ای از افراد حتی بعد از گذشت یک سال از وقوع طلاق، هنوز حلقه ازدواج خود را در دست دارند.

بعد از «انکار» نوبت به واکنش غم و اندوه می‌رسد. غم و اندوه، واکنشی طبیعی و سالم نسبت به از دست دادن یک فرد با ارزش در زندگی است و مشخصه‌اش اغلب اضطراب و تشویش شدید توام با خشم و عصبانیت است و آخرین مرحله فقدان و سوگواری، پذیرش واقعیت طلاق است. اما یادگیری برخی مهارت‌ها به فرد جدا شده کمک می‌کند تا آسیب کمتری در این مراحل ببیند، برای آشنایی با این مهارت‌ها تا پایان مطلب با ما همراه باشید.

 

سوگواری چه نشانه‌هایی دارد؟

نشانه‌های هیجانی و روانی مرحله فقدان و سوگواری شامل موارد زیر است:

۱- ناراحتی و کسلی: غصه، افسوس و حس ناراحتی ذهنی از موارد متداول در غم و اندوه است. افرادی که سوگوارند ممکن است به خاطر آنچه از دست داده‌اند آه بکشند، افسوس بخورند و یا گریه کنند. احساس اینکه بغضی در گلو دارند نیز شایع است.

 

۲- خشم و تحریک پذیری: پس از انکار، خشم جای خود را باز می‌کند. فرد ممکن است از دست خودش یا دیگران به خاطر آنکه چرا از وقوع طلاق جلوگیری نکرده‌اند یا حتی فرد را به گرفتن طلاق و جدا شدن از همسر سابقش تشویق کرده‌اند، خشمگین شود. این خشم ممکن است نثار زمین و زمان نیز بشود. در این بین، اطرافیان فرد به خصوص فرزندان از این خشم بی‌بهره نخواهند ماند!

 

۳- گناه: احساس گناه اغلب پس از خشم بروز می‌کند. فرد ممکن است از بابت اینکه چرا در جلوگیری از بروز تعارضات و اصلاح رابطه زناشویی موفق نبوده، احساس گناه کند. احساس بی‌ارزشی و پوچی نیز ممکن است پیش آید امّا کاهش جدّی و شدید اعتماد به نفس در این مرحله می‌تواند علامت هشدار دهنده‌ای برای به وجود آمدن افسردگی حاد باشد.

 

۴- افسردگی و نبود احساس لذت: بسیاری از افراد به هنگام غم و اندوه، علاقه خود را به فعالیت‌های روزمره از دست می‌دهند. سوگواری برای شکست عاطفی تا ۳ ماه اول طبیعی است اما اگر بیشتر از ۶ ماه طول بکشد دیگر طبیعی نیست و به افسردگی نزدیک می‌شود. در صورت طولانی شدن فرآیند سوگواری و ناتوانی در کاهش و تسکین آلام، حتما از یک روان‌شناس و مشاور خانواده باید کمک گرفته شود.

 

۵- اضطراب: افراد جدا شده با آینده جدیدی مواجه شده‌اند که با زندگی قبلی که مدت‌ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند، متفاوت است و طبیعی است که این مسئله می‌تواند به راحتی ایجاد اضطراب کند.

همچنین مرحله فقدان نشانه‌ها و علایمی جسمی مانند: بی‌حسی، خستگی، اختلال در تغذیه و خواب، سوءمصرف مواد، درد، مشکل در تمرکز و... را نیز در بر دارد.

 

در ادامه می توانید با راهکارهایی برای کنار آمدن با سوگواری آشنا شوید:

 

1) مدتی سوگواری کنید:
بهتر است در نخستین روزهای بعد از طلاق به اندازه کافی به خود فرصت دهید تا در برابر این اتفاق سوگواری کنید و حتی تا جایی که می توانید گریه کنید. درد انگیزه ای است برای یادآوری این نکته که ما به درمان نیاز داریم.

 

2) احساسات خود را شناسایی کنید:
در چنین مواقعی تفکیک احساس ها از یکدیگر و شناسایی احساس واقعی بسیار مهم است. دفترچه ای تهیه و احساسات روزانه خود را با یادآوری خاطرات زندگی مشترک از ازدواج تا طلاق در آن یادداشت کنید و حس های مثبت و منفی خود را نسبت به همسر سابق تان با دلایل آن بنویسید. بعضی افراد نمی توانند احساسات خود را شناسایی کنند.

 

از این رو در تغییر و سازگاری دچار مشکل می شوند. باید بیاموزید «هر رنجی را که بتوان احساس کرد، می توان التیام بخشید». در نهایت متوجه می شوید که یادآوری خاطرات و درگیری با احساساتی نظیر احساس گناه، پشیمانی، سرزنش، نفرت و انتقام جویی و... پس از متارکه مشکلی را حل نمی کند بلکه تنها باعث حزن و اندوه بیشتر می شود و طرفین را نسبت به آینده و فرصت های بعدی بدبین می کند.

 

3) پرهیز از تنهایی:
صحبت کردن با دوستان نزدیک و خانواده، قرار گرفتن در جمع آن ها و بیان احساسات، برای افراد سوگوار نوعی درمان تلقی می شود. شما در این گفت و گوها می توانید خودتان را بازیابی کنید. به علاوه حضور در جمع باعث فراموشی نسبی لحظات سخت و طاقت فرسا می شود. بسیاری از افراد در این مرحله به منظور رفع تنهایی و پر کردن خلاء عاطفی به سمت جنس مخالف گرایش پیدا می کنند که اشتباه محض است. دست نگه دارید تا در شماره های آینده و در معرفی گام های ۵ و ۶ و ۷ از مراحل بازسازی، نحوه ایجاد یک ارتباط سالم را به شما آموزش دهیم.

 

4) مراقبت از سلامت جسمانی:
اغلب مشکلات جسمانی ناشی از غم و اندوه با تغذیه مناسب، ورزش و استراحت کافی از بین می رود. ورزش به فرد اعتماد به نفس می دهد و سیستم ایمنی بدن را قوی می کند؛ در عین حال شما با ورزش می توانید بدن خود را برای دریافت بهتر موادغذایی آماده و به این ترتیب کم اشتهایی خود را جبران کنید، همچنین به خاطر خستگی ناشی از ورزش شب ها خواب طولانی تر و عمیق تری خواهید داشت.

 

5) به تعویق انداختن تصمیم گیری های مهم:
غم و اندوه می تواند در قضاوت فرد تاثیر بگذارد. بنابراین بهتر است تصمیم گیری های مهم به تعویق انداخته شود.

 

6) فعالیت(اصل ادامه زندگی):
این که انسان باید فعال بماند مربوط به یک زمان و مکان نیست و فعالیت، یک  اصل مهم برای ادامه زندگی است. بی تحرکی، وقفه بیش از  اندازه در تعطیل کردن فعالیت های روزانه و سستی کردن به  تنهایی عامل افسردگی است. ازموضع ضعف به سوی مواضع قدرت پیش بروید تا زندگی خود را بازسازی کنید.

 

7) مراجعه به مشاور و روان شناس:
همچنین یاری گرفتن از روان شناسان و مشاوران خانواده در مرحله سوگواری و فقدان بسیار کمک کننده خواهد بود.

همچنین بخوانید :

دلنوشته های زمستانی

دوچرخه‌سواری

اصلی ترین بخش مراقبت از نوزاد تازه متولد شده

 

منبع: beytoote